وهابیت بر سر دوراهی
در موسسه مرکز الأبحاث العقائدیة در قم ـ که از موسسات توانمند حوزه علمیه قم است ـ ، کتابهایی را که ـ به زبان فارسی، عربی، اردو، انگلیسی و آلمانی ـ علیه شیعه نوشته شده بود را جمع کردند و مجموعا 5 هزار عنوان کتاب شد. از این تعداد، حدود 70? توسط أیادی وهابیت علیه شیعه نوشته شده است. در این 26 سال اخیر، حدود 3 برابر این 14 قرن، علیه شیعه، کتاب نوشته شده است و این نشانگر هجمه سنگین و وسیع مخالفان فرهنگ شیعه است که از گسترش فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) به وحشت افتادهاند. به طوری که یکی از اساتید دانشگاه مدینه منوره به نام دکتر غُنِیْمان صراحت دارد:
نحن الوهابیین علی یقین بأن المذهب الإثنی عشری هو الذی سوف یجذب إلیه کل أهل السنة و کل الوهابیین فی المستقبل القریب.
ما وهابیها یقین پیدا کردهایم تنها مذهبی که در آینده بسیار نزدیک، هم? أهل سنت و وهابیت را به طرف خودش جذب میکند، مذهب شیع? إثنا عشری است.
المنهج الجدید و الصحیح فی الحوار مع الوهایین، ص178
با این که از زمان شکوفایی وهابیت، کمتر از 200 سال میگذرد، امروز، وهابیت، بحرانیترین دوران خود را طی میکند. مبانی فکری و اعتقادی وهابیت، به دست ابنتیمیه حرانی ـ متوفای 728 هجری ـ بزرگ تئورسین و نظریهپرداز وهابیت در قرن 7 و 8 رقم خورد. ولی با مبارزاتی که بزرگان شیعه و اهل سنت داشتند، صدای ابنتیمیه در کمتر از یک قرن، خاموش شد و در قرن 9 و 10 و 11 ، در محافل علمی و کتابهای حوزوی و دانشگاهی، اسم و اثری از افکار ابنتیمیه نیست. ولی متأسفانه در قرن 12 هجری، روزهایی که دولت عثمانی، آخرین روزهای خود را طی میکرد، استعمار غرب برای ایجاد تفرقه در کشورهای اسلامی، بحث بهائیت را در ایران عزیز ما مطرح کردند و علی محمد باب و دیگران را به میدان آورد، و اخباریگری را در عراق مطرح کردند و افرادی را به میدان آوردند برای مبارزه با فرهنگ اجتهاد و تقلید و مرجعیت، و وهابیت را در عربستان سعودی به میدان آوردند و آقای محمد بن عبد الوهاب ـ متوفای 1205 هجری ـ را آماده کردند و با همکاری صمیمانه جد أعلای ملک فهد ـ محمد بن سعود ـ و مستشاران نظامی انگلستان، این نطفه وهابیت را در اطراف ریاض در منطقه درعیه نجد منعقد کردند و برای اولین بار در سال 1157 هجری، حکومت سیاسی وهابیت در منطقه نجد و اطراف ریاض تأسیس گردید. از همان آغاز، به کشتار و جنایت و آدمکشی پرداختند و به تکیه به زور قدرت، جلو رفتند و عبد الله ـ فرزند محمد بن سعود ـ رسما اعلام کرد:
مادامی که علمای اهل سنت در میدان هستند و شریعت پیامبر را ترویج میکنند، ما نمیتوانیم فرهنگ وهابیت را تا قلب بغداد برسانیم. اول ما باید علمای اهل سنت را از میان برداریم تا بتوانیم با خیال راحت به نشر فرهنگ وهابیت ادامه دهیم.
لذا، ببینید در تاریخی که خود علماء و بزرگان وهابیت نوشتهاند، اینها در سال 1218 هجری به مکه مکرمه حمله کردند و هزاران عالم سنی را به بدون کوچکترین گناهی کشتند و قتل عام کردند.
الوهابیة، دریادار أیوب صبری
جالب این که خود آقای زینی دحلان ـ مفتی مکه مکرمه ـ صراحت دارد:
اینها در حمله به طائف در سال 1217 هجری، تمام مرد و زن و کوچک و بزرگ را قتل عام کردند. حتی:
کانوا یذبحون الطفل الرضیع على صدر أمه.
طفل شیرخواره را سر بریدند.
اینها به این شکل به حیات خودشان ادامه دادند. در کتاب الدرر السنیة آقای زینی دحلان آمده است:
وقتی وهابیها وارد مکه مکرمه شدند، تمام آثار اسلامی را از بین بردند. کتابخانه بزرگی که 60 هزار نسخه منحصر به فرد و 40 هزار نسخه خطی داشت را آتش زدند و به خاکستر مبدّل کردند. خانه خدیجه کبری، أم المؤمنین را که مدت مدیدی، محل نزول جبرئیل بود، ویران کردند و به توالت مبدّل کردند.
دکتر رفاعی کویتی در کتاب نصیحتی لإخواننا الوهابیة مینویسد:
آقایان وهابیت! آیا فردای قیامت از روی أم المؤمنین خدیجه کبری، خجالت نمیکشید؟! از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) حیا نمیکنید؟! از خدای عالم خجالت نمیکشید که مرکز وحی إلهی را به توالت مبدّل کردید؟!
اینها، محل ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را ویران کردند و به محل خرید و فروش حیوانات تبدیل کردند و یک انسان خَیّر آنجا را خرید و به کتابخانه مبدّل کرد و الان هم به نام مکتبة مکة المکرمة است. این، سابقه اینهاست.
اما امروز، وهابیت، استخوانی در گلوی جامعه اسلامی شده است و به صورت یک فتنه در عرصه بین المللی در آمده و عمده تهاجماتی که از سوی برخی از افراد منحرف نسبت به اسلام میشود و بعضی از کاریکاتورهای موهنی که نسبت به ساحت مقدس نبوی میشود، سر منشأ آن، ترویج غلط وهابیت از اسلام است. امروز، وهابیت در عرصه بین المللی، چهره اسلام را به عنوان یک چهره توأم با ترور و ترورسیم و خشونت معرفی میکند. وهابیت، اسلام را در عرصه بین المللی، یک اسلامی معرفی کرده است که به درد جامعه امروز نمیخورد و مربوط به عصر حجر است. شما، نمونهای از حکومت اینها را در افغانستان مشاهده کردید.
امروز، وهابیت، آن محبوبیت سابق را از دست داده است و در کشورهای خاورمیانه و خاور دور، الحمدلله اندیشمندان و سیاستمداران به این نتیجه رسیدهاند که هر قدر فرهنگ وهابیت گسترش پیدا کند، امنیت جامعه به خطر میافتد. حتی در داخل عربستان سعودی، وهابیت تندرو، فتنهای برای حکومت آل سعود شده است. بارها از رسانهها میشنوید که در خود مکه مکرمه و ریاض و جده، انفجارهای متعددی انجام میگیرد. اینها، همان القاعده هستند که آمریکا آنها را برای مبارزه با فرهنگ کمونیست تأسیس کرده است و وبال گردن خودشان شده است. الان در درون خود خاندان آل سعود، اختلاف شدیدی در رابطه با کیفیت تبلیغ وهابیت وجود دارد. در درون کسانی که داعیه سلطنت یا ولیعهدی دارند، دو دستگی وجود دارد:
یک دسته اصلاح طلب که در رأس آنها، آقای ملک عبد الله است و تلاش میکند حکومت عربستان سعودی را به عنوان یک حکومت آمریکا پسند و اروپا پسند جلوه بدهد و تلاش میکند آزادیهای نِسبی به اقلیتهای مذهبی بدهد و تا حدودی هم در این زمینه موفق بوده است. تقریبا بعد از 200 سال از تأسیس حکومت وهابیت، در سال 1385 در مدینه منوره، همایش ملی تحت عنوان المؤتمر الوطنی که تشکیل دادند، برای اولین بار از علمای شیعه دعوت کردند تا در این همایش شرکت کنند.
یک دسته هم افراد رادیکال هستند که در رأس آنها، امیر سلطان ـ ولیعهد سابق ـ است که الان به خاطر ابتلای به سرطان، روزهای آخر زندگیاش را در بیمارستان لندن طی میکند و آقای امیر نائف به جای او آمده است و در رأس خشونتطلبها و رادیکالها هستند. الان هم وهابیت تندرو، دولت عربستان سعودی را یک دولت غیر اسلامی معرفی کردهاند و مبارزه و انقلاب برای براندازی دولت آل سعود را از وظائف خود میدانند. یعنی الان نه تنها در بیرون از دودمان آل سعود، بلکه در درون آل سعود هم اختلاف شدیدی وجود دارد. الان، روزهای آخر عمر خود را طی میکنند. در تاریخ، هر چه جلوتر میرویم، بر رسوایی وهابیت افزوده میشود.
از کویت خبر میرسد:
خیلی از اساتید و مبلّغان وهابی در اینجا، علیه وهابیت موضع گرفتهاند. یکی از اساتید دانشگاه که مروّج سختکوش وهابیت بود، در جلسه درس گفت: ما خجالت میکشیم و شرم میکنیم که بگوییم ما مروّج وهابیت بودیم و تابع امثال بنباز و دیگران بودیم.
این، حقانیت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است که باید باطل برود و آنچه که میماند، حق است و حق، پایدار و ماندگار است.