سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیا عزاداری برای امام حسین علیه السلام بدعت است؟ (ادامه قسمت اول

5 ـ ریشه انحراف وهابیت در معنای «بدعت»

با توجه به آن‌چه از معنای لغوی و اصطلاحی بدعت و ارکان آن گذشت مشخص گردید: انتساب بدعت به شخص و یا گروهی به این سادگی که وهابیت به محض دیدن هر پدیده نو و جدیدی بر آن برچسب بدعت می‌زنند نیست؛ بلکه دارای شرایط و ویژگی‌های خاصی است که تا محقق نشود به آن بدعت نمی‌توان گفت.

اما آن‌چه که باعث گردیده تا بعضی در این مورد مرتکب اشتباه گردیده و به آسانی دیگران را متهم به بدعت نمایند این است که در حدیثی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم نقل کرده‌اند:

 کلّ بدعه ضلاله.

هر بدعتی گمراهی‏ است.

صحیح مسلم، ج 3، ص11 ـ مسندأحمد، ج 3، ص310.

امّا آیا بر اساس این روایت می‌‏توان هر پدیده‏ای نو که در جامعه موقعیت و جایگاه ویژه‏ای پیدا کرد، را از مصادیق بدعت دانسته و معتقدان به آن را خارج از دین شمرد؟

پاسخ سؤال منفی است، زیرا همان‌گونه که قبلاً متذکّر شدیم وظیفه شارع، بیان حکم است نه تعیین مصداق، چه بسا از منظر شخص و یا گروه فکری خاص، یک پدیده در جامعه‏ای خاص، از مصادیق بدعت شمرده شود، ولی از نظر پیروان مکتب فکری دیگر از شعائر دین و از سنّت‌های حسنه محسوب شود.

6 ـ وجود دلیل شرعی برای خروج از عنوان بدعت

از مطالب قبل مشخص گردید: حقیقت بدعت آن است که کسی به قصد افتراء به خدا و دین، چیزی را به دین اضافه و یا از آن نقص نماید و آن را به خدا و دین نسبت دهد. و زمانی که ملاک برای تشخیص بدعت معلوم شد در مواردی که دلیل شرعی برای آن وجود دارد از تحت عنوان بدعت خارج می‌گردد. حال این دلیل شرعی می‌تواند به دو قسم تقسیم گردد:

1 ـ  دلیل خاص قرآنی و یا سنت نبوی در خصوص مورد و حد و حدود و تفاصیل  و جزئیات آن، مانند: جشن برای عید فطر و أضحى و اجتماع در عرفه و منى، که در این صورت این‌گونه جشن‌ها و اجتماعات بدعت محسوب نخواهد گردید، بلکه سنتی خواهد بود که شارع مقدس به خصوص آن امر فرموده و انجام آن امتثال امر الهی محسوب خواهد گردید.

2 ـ  دلیل عام قرآنی و یا سنت نبوی، که با عموم خود شامل آن مصداق حادث و جدید گردد، البته به شرط آن‌که مورد جدید و حادث با آن‌چه که در عهد رسالت وجود داشته از حیث حقیقت و ماهیت اتحاد داشته باشد، ولو این‌که از نظر شکل و صورت واجد اختلاف و تفاوت باشد، ولی دلیل عام با عمومش شامل هر دو مصداق و مورد گردیده و حجت شرعی در آن محسوب گردد.

به عنوان مثال: خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید:

وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُم‏ الأنفال(8): 60

هر نیرویى در قدرت دارید، براى مقابله با آنها [دشمنان‏]، آماده سازید! و (هم‌چنین) اسب‌هاى ورزیده (براى میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید!

از امور واجب برای مسلمانان استعداد و آمادگی کامل در برابر هجوم و حمله کفار است، و دیگر این‌که از هر جایی که احتمال خطر می‌دهند آن نقطه را مسدود و آماده دفاع باشند.

در آیه فوق دو دلیل فوق موجود است:

دلیل خاص که لازم است بر اساس آن حکومت اسلامی برای امتثال امر الهی خود را به تهیه نیروهای اسب سوار که اختصاص به زمان‌های صدر اسلام بوده مجهز کند.

و اما با دلیل عام، لازم است خود را به توپ و تانک و موشک و دیگر تجهیزات هوایی و زمینی و دریایی پیشرفته روز مجهز کنند تا بتوانند آن‌چه را که در آیه شریفه به آن دستور داده شده است و در عصر نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم وجود نداشته است را نیز فراهم سازند.

پس این موارد أمور شرعی غیر عادی هستند که نمی‌توان با این توجیه که دلیل خاص برای آن وجود ندارد از آن‌ چشم پوشی کرد.

به عبارت دیگر و به عنوان مثال در آیه شریفه زیر خداوند می‌فرماید:

وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون‏. الأعراف (5): 204

و چون قرآن خوانده شود بدان گوش دهید و ساکت باشید تا مورد رحمت قرار گیرید

این آیه مسلمانان را به استماع قرآن به هنگام قرائت فرا می‌خواند؛ ولی مصداق موجود در زمان رسالت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم استماع قرآن به صورت مباشر و مستقیم از دهان قاری قرآن که در مسجد النبی و یا در منزل به تلاوت مشغول بود می‌گردید. ولی در زمان حاضر و عصر جدید و با پیشرفت تکنولوژی مصداق دیگری برای آن پیدا شده که در آن زمان وجود نداشت، مانند: قرائت قرآن از طریق رادیو و تلویزیون و فرستنده‌های دیگر، پس همان آیه برای هر دو مورد حجت شرعی محسوب خواهد گردید و ما نمی‌توانیم استماع به قرآن و گوش فرا دادن به آن را ترک کنیم به این بهانه که در مورد دوم بدعت محسوب گردیده و حجیت شرعی ندارد؛ چرا که در عصر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم وجود نداشته است.

و هزاران مثال و مصداق دیگر که در این بحث در صدد بیان آن نیستیم.

پس وجود دلیل عام در همه زمان‌ها و برای همه انسان‌ها می‌تواند حجت شرعی محسوب گردد.

بنابراین، قاعده کلّی در این گونه موارد نگاه منصفانه و مستند به دلیل معتبر شرعی است، نه نگاه آلوده به بغض و تعصّب. زیرا پدیده اجتماعی جدید اگر سبب رشد و کمال جامعه و آشنایی بیشتر با خدا و دین و عاملی در جلوگیری از گسترش فساد باشد، از مصادیق سنّت حسنه‏ای است که شارع بدان رضایت داده است.

7 ـ اصل در اشیاء اباحه است

از مطالب دیگری که در بحث بدعت لازم است به آن توجه ویژه مبذول گردد اصاله الاباحه است؛ یعنی:  مادامی که از سوی شارع مقدس نهی و منعی در خصوص موردی خاص وارد نشده باشد، أصل در أشیاء مباح بودن آن و جواز انجام آن است.

این قاعده شرعی بر تمام احکام شریعت حاکم است. تا آن‌جا که قرآن کریم تصریح می‌فرماید که وظیفه نبی أکرم صلی الله علیه وآله وسلم بیان محرمات است و نه ذکر حلال‌ها، و أصل در اشیاء و افعال، حلیّت هر عمل و جواز انجام آن فعل است، مگر آن‌که از سوی نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در حرمت آن نصی وارد شده باشد، و وظیفه علمای أمت به کار گرفتن تمام وسع و توان خود در استنباط حکم الهی از أدله خاص شرعی است و تا زمانی که دلیلی بر حرمت یافت نشود حکم به جواز می‌شود.

در این‌جا به عنوان نمونه به یکی از آیاتی که از آن حکم به جواز و اصاله الاباحه  می‌شود اشاره می‌گردد:

وَ ما لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَ إِنَّ کَثیراً لَیُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدین الانعام(6):119

 

چرا از چیزها [گوشت‌ها] یى که نام خدا بر آنها برده شده نمى‏خورید؟! در حالى که (خداوند) آن‌چه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر این‌که ناچار باشید (که در این صورت، خوردن از گوشت آن حیوانات جایز است.) و بسیارى از مردم، به خاطر هوى و هوس و بى‏دانشى، (دیگران را) گمراه مى‏سازند و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر مى‏شناسد.‏

این آیه بیان می‌کند که آن‌چیزی که نیاز به بیان دارد محرمات است نه مباحات و امور مجاز، و از این رو لازم نیست که به هنگام شک در مورد خاص تا مادامی که در جدول محرمات اسمی از آن نیامده باشد، توقف نموده و از عمل، خودداری شود.